درخشش نکات اخلاقی در شعر بیدل


 

ادبیات دری اقیانوس بیکرانی از موضوعات و مفاهیم بلند انسانی است و به همین دلیل در میان ادبیات ملل از اهمیت ویژه ای برخوردار است. یکی از مهمترین ارکان ادب دری پرداختن به مسائل انسانی است که ادب نفس یا پاکی وطهارت باطن از مهمترین آنها به شمار می رود. اخلاق از مهم ‌ترین موضوعاتی است که بیشتر شاعران زبان دری در اشعار و سروده های شان به آن پرداخته و به گونه خاصی بدان توجه داشته اند.

یکی از شاعرانی که بیشتر پیرامون این موضوع درنگ و تامل داشته است ابوالمعانی میرزا عبدالقادر بیدل می باشد. بیدل از جمله شاعرانی است که در نگاه نخست، به ‌ویژه در غزل، از منظر کاربرد مفاهیم اخلاقی شاید چندان مورد عنایت خواننده نباشد، ولی با الفت بیش‌تر با دیوان غزلیات او، خواهیم دریافت که توجه ویژه‌ای به مقولات اخلاقی داشته است.

از دیوان غزلیات بیدل دهلوی برمی‌آید که او به مسایل دینی و موضوعات اخلاقی اعتقاد راسخی داشته و موضوعات اخلاقی که کاربست آن‌ها جلای درون و صفای بیرون را سبب می گردد، به ‌گونه‌ فراوان مورد توجه او بوده است.

هرچند بیان تمام موضوعات اخلاقی در دیوان بیدل در این فرصت مختصر بدور از امکان است ولی با آنهم می کوشیم تا در حد فرصت مشت نمونه خروار، به دیدگاه بیدل در حوزه‌ اخلاق نگاهی بیندازیم.

اخلاق و خلق خوش‌ در عرفان و تصوف اسلامی از اهمیت ویژه‌ ای برخوردار بوده و در رفتار و روش اجتماعی جایگاه خاصی دارد

ابوالمعانی میرزا عبدالقادر بیدل خلق خوش و سیرت نیکو را در ابیات زیبایی اینگونه وصف می کند:

بس که عالم را به حسن خلق ممنون کرده‌ ایم

رنگ هم نتواند از جرأت به روی ما شکست

بیدل در این بیت، عالم را سپاس ‌گزار خوش ‌خویی دانسته و آراسته بودن به این خصلت را مایه دوری از ضعف و شکست میداند.

ویا:

صاحب خلقِ حَسن، گل‌ها به دامن داشته ‌ست

چرب و نرمی در طبایع، آب و روغن داشته‌ ست

در این بیت ابوالمعانی کسی را که دارای اخلاق نیک است، به شخصی که گل به دامانش دارد، تشبیه نموده و چربی و نرمی در طبیعت انسان ‌ها را به آب و روغن مانند می ‌کند.   آب کنایه از حسن خلق و روغن کنایه از طبع آدمی است که هیچگاه باهم نمی ‌آمیزند.

و یاهم در این ابیات که می گوید:

عالم به حسن خلق توان کرد صید خویش

دام و کمند نیست به گیرایی زبان

در این بیت بیدل صید دل را به دست خوبانی میداند که دارای حسن خلق‌ اند، و تذکر میدهد که دام و کمند نمی تواند گیرایی و جاذبه زبان را در شکار دلها داشته باشد.

و در آخرین مورد هم بیت زیبایی را بر می خوانیم که بیدل در آن حسن خلق را به بوی خوش گل تشبیه ‌کرده و این صفت را دلیل باز شدن دروازه‌‌ دل‌ ها و راه ‌یافتن به باطن می ‌داند:

به روی نکهت گل غنچه هرگز در نمی ‌بندد

ز حُسن خُلق ممکن نیست در دل‌ها نگنجیدن


دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *